محل تبلیغات شما

✨ AraM ✨





من تو دلم واسه هر آدمی ک برام مهمه 

و دوسش دارم و تو زندگیمه یه ظرف گذاشتم 

و اون ادم با هر حرف و حرکت مسخره ش اون 

ظرفو پر میکنهوقتی ظرف یکی کاملا 

پر بشه ظرفشو از پنجره دلم پرت میکنم 

پایین و اون آدم تو دلم میمیره

حالا واسه یکی اندازه یه قطره گنجایش داره

واسه یکی هم انگار تا الان کل دریای خزرو

ریخته توش و هنوزم ک هنوزه جا داره.


حتی رمزم و اسم کاربریمو یادم نبود
کلی اسمای مختلف امتحان کردم تا بالاخره تونستم بیام
اینجا رو هم حذف موقت زده بودم
این ک فقط سایتای داخلی باز میشد یه فرصتی شد تا دوباره ب اینجا سر بزنم
6 سال گذشته از وقتی ک اینجا رو ساختم
پستام انقد کم نبودنا =))) 70 تا بود ک همه رو چرکنویس کردم از بس ک چرت و پرت بودن =))) چققدددد فرق کردم
چقد دنیای اون روزام با الان متفاوت بود
چقد طرز فکر اون زمانم الان از نظرم مسخره ست
ولی خب وقتی کامنتارو خوندم کلی خاطره هجوم اورد سمتم
و وقتی رفتم قسمت لینکا کلی دلم گرفت
هیچکدوم وبلاگا فعال نبودن
همه پستاشون واسه 4 , 5 سال پیش بود
اصن دلیل این ک از اینستا بدم میاد همینه ک باعث شد وبلاگامونو یادمون بره و بذاریمش کنار
دنیای اینجا قشنگ تر بود
دنبال دروغ و تظاهر نبودیم
تو کامنتای زکیه یه جا ناراحت بود از این ک برای یه اتفاقی باید 2 , 3 سال صبر کنه , زکیه خانوم 5 سال از اون روزا گذشت نمیدونم برای تو چجوری گذشت برای من زودتر از چیزی ک فکر میکردم گذشت سخت گذشت ولی زود گذشت اگه یه روز اومدی اینجا بیا بگو چجوری گذشت
کامنتای محدثه رو خوندم واقعا خداروشکر کردم ک همچین رفیقی رو هنوز کنارم دارم
در مورد بقیه هم فقط میتونم بگم دلم تنگ شد براشون کاش وبلاگاشونو ول نمیکردن
کاش یه روز برگردن

به نام بهترین همراه زندگیم

 

من عاشق این 2 تا شعرم

 

با توام

       ای لنگر تسکین!

                      ای تکان های دل !

                                             ای آرامش ساحل!

با توام

     ای نور !

          ای منشور !

             ای تمام طیف های آفتابی!

                                 ای کبود ارغوانی!

                                                  ای بنفشابی!

با توام ای شور ! ای دلشوره ی شیرین !

با توام  ای شادی غمگین!

با توام ای غم! غم مبهم !

با توام ای نمی دانم !

هر چه هستی باش!

اما کاش.

نه جز اینم آرزویی نیست:

هر چه هستی باش! اما باش!

( قیصر امین پور)

 

صدا كن مرا

صدای تو خوب است

صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است

كه در انتهای صمیمیت حزن می روید

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف در متن ادراك یك كوچه تنهاترم

بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است

و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی كرد

و خاصیت عشق این است .

كسی نیست

بیا زندگی را بیم ، آن وقت

میان دو دیدار قسمت كنیم

بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم

بیا زودتر چیزها را ببینیم

ببین ، عقربك های فواره در صفحه ی ساعت حوض

زمان را به گردی بدل می كنند

بیا آب شو مثل یك واژه در سطر خاموشی ام

بیا ذوب كن در كف دست من جرم نورانی عشق را .

مرا گرم كن .

در این كوچه هایی كه تاریك هستند

من از حاصل ضرب تردید و كبریت می ترسم

من از سطح سیمانی قرن می ترسم

بیا تا نترسم از شهرهایی كه خاك سیاهشان چراگاه جرثقیل است

مرا باز كن مثل یك در رو به هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد

مرا خواب كن زیر یك شاخه دور از شب اصطكاك فات

اگر كاشف معدن صبح آمد ، صدا كن مرا

و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشتان تو ، بیدار خواهم شد

و آن وقت حكایت كن از بمب هایی كه من خواب بودم و افتاد

حكایت كن از گونه هایی كه من خواب بودم و تر شد .

و آن وقت من ، مثل ایمانی از تابش استوا گرم

تو را در سرآغاز یك باغ خواهم نشانید

صدا کن مرا صدای تو خوب است

(سهراب سپهری)


آخرین جستجو ها

اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها شکوفه ساتری عشق کره rupeppaica plunrepdyfe buibersgardesc شارژ و اینترنت رایگان ایرانسل همراه اول رایتل تالیا بامداد خمار hatulicin فرشته عشق